قسمت اول: روایتی از یک جلسهء دفاع فرضی
باید خوشحال باشد، اما نگران و کلافه است. به آخرین روز تحصیلش در دورهء فوقلیسانس رسیده و تا چند ساعت دیگر دانشآموختهء این مقطع خواهد شد. در دو سال گذشته چقدر منتظر امروز بوده که آن را جشن بگیرد. اما حالا دعا میکند این چند ساعت پیشرو مثل برق و باد بگذرد و اثری از آن هم در ذهنش باقی نماند. عقربههای ساعت بیتوجه به بی قراری او بر مدارشان آهسته میگردنند و جلسه دفاع به زودی برگزار خواهد شد. اگر اعضاء خانوادهاش هم برای حضور در جلسه آمده باشد، ظاهراً آنان هم حال و روزی بهتر از او ندارند. از نگاهشان معلوم است که نگرانند. ولی خودشان را خونسرد نشان میدهند. حتی فکر میکند حضورشان بر نگرانیاش افزوده است. به سرعت از این تصور پشیمان میشود و از درون به خود نهیب میزند که باید محکم باشد. الان وقت این افکار ناخواسته نیست. تا چند دقیقهء دیگر جلسه شروع میشود و باید همهء مقدمات آماده شود.
ادامه مطلب......
برچسبها: هفت توصیه برای حضور در جلسه دفاع
ادامه مطلب

